برای همین واکنشهای بعد از اظهار نظر وزیر کشور درباره ترویج با جسارت ازدواج موقت، اصلا چیز عجیب و غیر منتظرهای نبود. البته بیشتر منتقدان با خود ازدواج موقت مشکلی ندارند، با ترویج آن در جامعه و تبلیغ برای این موضوع مخالف هستند. ما در این چند صفحه خواستیم دور از این جنجالها، با رفتن به سراغ نمونه های واقعی، به تصویر واقعیتری از وضعیت ازدواج موقت در جامعه امروز برسیم.
200 هزار نفر در صف
اینترنت و خصوصا وبلاگها، چند سالی است که به یکی از ابزارهای اصلی ترویج ازدواج موقت تبدیل شده است. یکی از نامهایی که در این وبلاگها و سایتها زیاد به چشمتان میخورد، حمید توکلی کرمانی است که خودش خیلی از وبلاگهای ازدواج موقت را راه انداخته و در گسترش این موج مجازی، نقش اساسی داشته. شاید تصور بکنید که با مرد سن و سالداری روبهرو هستید ولی حمید فقط 19 سال دارد.
نزدیک 2 سال است که دارد در زمینه ترویج ازدواج موقت کار میکند و دست خیلیها را در دست هم گذاشته است.
ولی خودش هنوز ازدواج موقت نکرده است؛ «موارد زیادی بود ولی نمیخواستم با استفاده از سایت خودمان اقدام کنم؛ چون شاید این ذهنیت پیش میآمد که ما داریم برای نفع خودمان این کارها را میکنیم و حتی یک دید منفی نسبت به ازدواج موقت پیش میآمد».
البته او تا آخر تابستان میخواهد کار را تمام کند تا بالاخره خودش هم به حرفهایش عمل کند؛ «من دنبال ازدواج موقتی هستم که مقدمه ازدواج دائم باشد؛ یعنی اگر دو طرف ببینند روابط عاطفیشان به هم میخورد، با هم ازدواج دائم کنند».
اولین فرمان
«چیزهایی درباره ازدواج موقت شنیده بودم. مثلا وقتی در خطبه عقد میشنیدم که شما را به عقد دائم هم در میآوریم، میفهمیدم که یک موقتی هم حتما باید باشد ولی فکر میکردم یک چیز خاص است برای افراد خاص و با کلی محدودیت.
ولی وقتی رفتم احکام ازدواج موقت را در رساله خواندم، فهمیدم سادهتر از این حرفهاست.» همان موقع یک سؤال برای حمید پیش میآید؛ «محیط راهنمایی و دبیرستان را حس کرده بودم و میدانستم که گاهی از نظر جنسی آلوده است؛ مثلا بیشتر تکهها و خندهها درباره مسائل جنسی است.
این سؤال برایم پیش آمد که چرا با وجود ازدواج موقت، وضعیت اینطوری است؟». در همین حال و احوال در و تخته جور میشود؛ «فردایش رفتم دبیرستان و یکی از هم مدرسهایهایم پیش من آمد. من عضو شورای دانشآموزی و شورای بسیج و هیات مرکزی انجمن اسلامی بودم و ارتباطم با بچهها از همه بیشتر بود.
سؤالات شرعی را هم معمولا از من میپرسیدند. آن هممدرسهایام پرسید من با دختر خالهام میخواهم ازدواج کنم ولی پدر و مادرمان راضی نیستند که الان ازدواج دائم کنیم، با این وضع ما میتوانیم مثلا دست هم را بگیریم یا با همدیگر شوخی کنیم؟ گفتم نه، همهاش حرام است.
گفت پس ما چی کار کنیم؟ گفتم ازدواج موقت بکنید». پدر و مادر دختر اجازه میدهند و این ازدواج موقت انجام میشود.
حمید که انگار از این قضیه حسابی انرژی گرفته، رساله را بر میدارد و پیش مدیر دبیرستان میرود تا از صفحه ازدواج موقت کپی بگیرند و روی تابلوی اعلانات بزنند؛ «اول یککمی آرام و ملایم صحبت کرد تا من توجیه شوم اما دید انگار من توجیه نمیشوم.
برای همین گفت جلسهای با حضور انجمن اسلامی و شورای دانشآموزی تشکیل شود و هر چه آنها تصمیم بگیرند قبول است. همه بچهها موافق بودند ولی آنقدر جسارت نداشتند که رو در روی مدیر از ازدواج موقت دفاع کنند».
جلسه ظاهرا به ضرر حمید تمام میشود ولی این بحث به گوش همه بچههای دبیرستان میرسد و جنبش ازدواج موقت حمید توکلی کرمانی از همان جا کلید میخورد.
موقت اینترنتی
فعالیت او از پاییز84 وارد فاز جدیدی میشود؛ تبلیغ ازدواج موقت در وبلاگها؛ «اصلا قرار نبود اینقدر گسترده بشود. من فقط میخواستم چند تا مطلب با موضوع ازدواج موقت را توی وبلاگ بگذارم؛ یک وبلاگ هم برای همسریابی درست کردم؛ خیلی ساده بود، توی همان کامنتها مشخصاتشان را میگفتند.
فقط میخواستم بگویم که با کارهای عملی هم موافق هستم». ولی کار حسابی بازتاب پیدا میکند و در فروردین ماه85 به اوج خودش میرسد؛ «کمکم رتبه وبلاگ من بالا رفت و پنجم و چهارم و بعد هم اول شد.
تعداد بازدیدهای روزانه مجموع وبلاگها به 35هزارتا رسید. تقریبا موج این وبلاگها به خاطر وبلاگ من به راه افتاد».در همان فروردین85، کارش را با یکی از روحانیون کرجی برای همسریابی شروع میکند؛ «ایشان خودشان قبلا در این زمینه کار میکردند، من کارشان را اینترنتی کردم».
آمارهای عجیب و غریبی هم میدهد، مثلا میگوید در وبلاگشان، 200هزار نفر برای ازدواج موقت ثبتنام کرده بودند؛ 13درصد خانم و بقیه آقا. در بینشان یک دختر 14ساله هم بوده است ولی آنها فقط توانستهاند به 5هزار تقاضا رسیدگی کنند و نتیجهاش هم ازدواج موقت حدود 1500 زوج بوده. تاکید هم میکند که پارتیبازی نداریم و دوست و آشنا فرقی نمیکند، همه به نوبت.
همهجوره هم داشتهاند؛ از زنان بیوه با مهریههای ماهی 200هزار تومان بگیرید تا دختر و پسر جوان با مهریه 1000تومان؛ «2 روز بعد از اینکه این آمار را دادیم، وبلاگها فیلتر شد.
علاوه بر آمار، شماره حساب هم داده بودیم برای جمعآوری کمکهای مردمی برای راهاندازی سایت. با اینکه وبلاگها فیلتر شد ولی تا الان 850هزارتومان خرج سایت را از همین حساب دادهایم».
مشکل اجتماعی است
تکتک اعضای خانواده حمید - از عمه و عمو و خاله و دایی بگیرید تا خواهر و پدر و مادرش - با این قضیه مخالف بودند و هستند؛ «خانوادهام اردیبهشت85 متوجه شدند. آن موقع دیگر توی محل و مسجد، همه متوجه شده بودند و میترسیدم توی مسجد مثلا به پدرم چیزی بگویند. گفتم خودم بگویم بهتر است». ولی حمید با این مخالفتهای خانواده و دوستان و آشناها و غریبهها کاری ندارد و کار خودش را میکند.
میگوید حتی تهدید به مرگ هم شده است! با چنین اعتماد به نفسی اصلا عجیب نیست که این حرفها را درباره اظهارنظر وزیر کشور درباره ازدواج موقت بزند. «حرفهای آقای پورمحمدی با اینکه اهمیت دارد ولی صحبتی نیست که از یک جایی به ذهن ایشان رسیده باشد.
این انعکاس یک حرکت مردمی است که در اینترنت و جاهای دیگر شروع شده». او میگوید بعد از این مدت، دیدگاهش هم نسبت به موانع ازدواج موقت در جامعه ما عوض شده است؛ «قبلا فکر میکردم که مردم نمیدانند چنین چیزی در اسلام هست ولی حالا فهمیدهام مشکل دینی نیست، مشکل اجتماعی است».
هر کس ساز خودش را میزند
توی وبلاگهای ازدواج موقت آدمهای جورواجور پیغام میگذارند. با چند نفر از این آدمها تماس گرفتیم تا ببینیم حرف حسابشان چیست. طبیعی است که برای به حرف کشیدنشان مجبور شدیم نقش بازی کنیم.
این دو گفتوگوی تلفنی را بخوانید تا دستتان بیاید که ملت در این دنیای مجازی دنبال چه چیزهایی میگردندو اغلب چه تصوراتی از این موضوع دارند.
شاید برای ازدواج دائم پا پیش بگذارم
پیغام داده «من پسری23ساله هستم، ساکن تهران و حاضر به ازدواج موقت هستم» و بدون نام، از خودش شماره موبایلی گذاشته. تا آخر تلفن، اسم و شمارهای از طرفش نمیگیرد و از سر بیتجربگی هیچ سؤالی در مورد سن، وضعیت تأهل و سلامت کسی که میخواهد همخانهاش بشود، نمیپرسد.
- میخواستم شرایطتان را در مورد ازدواج موقت بدانم. تلفنتان را توی یک وبلاگ گذاشته بودید.
شرایط شما چیه؟ من تجربه اولم است. شما بگویید شرایطتان را.
- شما چی میخواهید بدانید؟ بپرسید.
بگویید چطوری میشود این ازدواج سر بگیرد، مدتش چقدر باشد؟
- مدتش زیاد برایم فرقی نمیکند. بیشتر به طرفم بستگی دارد؛ به اینکه چقدر بتوانیم با هم ارتباط برقرار کنیم.
چقدر مهریه میخواهید؟
- ماهی 200تومان.
جایش کجا باشد؟
- شما کجا میخواهید ببرید؟
برای جا شاید یک مقداری مشکل داشته باشم. موقتا یک جایی را دارم ولی نه اینکه دائم باشد. (مکث) من یک اتاق دارم. نمیشود بگویی خانه. کفاش موکت دارد.
- ببخشید، شما شغلتان چی است؟
آزاد... یک مغازه هست که کار میکنم؛ مغازه مواد غذایی.
- سنتان را درست نوشته بودید توی وبلاگ؟
24 سالم است؛ متولد62.
- خانوادهتان مشکلی ندارند اگر بخواهید جدا زندگی کنید؟
اینطوری نیست که بتوانم به طور کامل جدا بشوم... ولی نه، مشکلی ندارند چون من از 8 صبح تا 4 و 5 بعدازظهر سر کارم.
- یعنی خانوادهتان را نمیخواهید در جریان بگذارید؟
نه خب، میتوانند باشند، میتوانند نباشند. هیچ مشکلی ندارد.
- میخواهید بگویید برای آنها فرقی نمیکند؟
آنها بیشتر خانواده مذهبیای هستند. به قول خودشان مسئله شرعی باشد، هیچ مشکلی ندارد.
- پس چرا میگویید نمیتوانید خانوادهتان را به طور کامل ترک کنید؟
ببینید، اگر قرار باشد من به طور کامل جدا بشوم شرایط فرق میکند. میخواهم ببینم شرایط شما چطوری است. شما جایی را دارید؟
- منظورتان چیست؟
واقعیت این است که چند ماه پیش – قبل از شما – خانمی زنگ زدند. این خانم از خودشان خانه داشتند. میخواستند من بروم خانهشان . به همین دلیل پرسیدم که شما شرایطتان چطوری است. چون من نمیتوانم یک طبقه جدا بگیرم.
- پس جریان آن یک اتاق چی بود؟
به من یک خانه پدری به ارث رسیده که طبقه پایینش را اجاره دادهام. طبقه بالای آن هم یک اتاق هست که برای کنکور میرفتم آنجا درس میخواندم؛ یک اتاق 8 - 7 متری که یک دستشویی توالت دارد و یک آیینه توالت، همین.
- نمیدانم چرا شما اصلا نگفتید چهجور شخصی میخواهید؟ چه سنی؟ مطلقه یا...؟
سن تا 35 خوب است. شرایط موقتی است دیگر، ولی نمیخواهم رابطه یک طرفه باشد. برایم مهم است که به شکل دوستی باشد. واقعیتش را بخواهید من آدم تنهاییام. دوست هم زیاد دارم ولی با هیچ کدامشان راحت نیستم. به جان خودم، آدم خیلی مذهبی و خشکی نبودم. دلم میخواهد طرف مقابلم هم، نه آدم خیلی بستهای باشد، نه آدم خیلی بازی.
- حتی اینکه طرفتان تجربه چندمش باشد هم برایتان مهم نیست؟
نه، فکر نمیکنم اگر تجربههای دیگری داشته، اتفاق خاصی برایش افتاده باشد؛ چهبسا شاید دلیل خاص خودش را داشته. حتی یادم رفت بگویم که اگر از طرفم خوشم بیاید، شاید برای ازدواج دائم هم پاپیش بگذارم.
هرچی که شما بخواهید
خودش را توی وبلاگ اینطوری معرفی کرده: «شایان، 26 ساله. قد: 187، وزن 78. پوست: سفید، مو: بور، چشم: سبز. برای شغلم 3 روز در هفته قم هستم و 4 روز تهران».
آخرش یک شماره موبایل گذاشته با پیششماره تهران. با اینکه تاریخ یادداشت مال یک سال پیش است، میگوید: «این اولین تماس بعد از آن پیغام است».
- سلام. آقای شایان؟
(سکوت)
- من تلفنتان را از یک وبلاگ «ازدواج موقت» برداشتم.
یادم نمیآید. شما از تهران تماس میگیرید؟
- بله. میشود شرایطتان را بگویید؟
شرایط را شما باید تعیین کنید. شما مطلقه هستید؟
- بله. برای ازدواج موقت پیغام گذاشته بودید؟ ننوشته بودید برای چی.
هرچی که شما بفرمایید، هرچی که شما بخواهید. باید یک جلسه همدیگر را ببینیم و صحبت کنیم.
- من مسیحی هستم. این برای شما فرقی میکند؟
فکر نکنم فرق داشته باشد!
- اگر برای ازدواجموقت میخواهید، باید این مهم باشد برایتان، درسته؟
ممکن است همه این حرفها را حضوری بزنیم؟
- باید چیزهای کلی را بدانیم. شاید اصلا شرایط کلیمان به هم نخورد، نگفتید؟
برای من هیچ فرقی نمیکند.
نمای نزدیک یک زندگی
چرا فکر میکنید کسانی که ازدواج موقت کردهاند آدمهای عجیب و غریبی هستند؟ خیلی از آنها برای این کارشان دلایل خاصی دارند، دلایلی که حتما از نظر خودشان منطقی و قابل دفاع است.شنیدن داستان زندگی کسانی که از این سبک زندگی احساس رضایت میکنند، جالب است. اینجا با 2 نفری که ازدواج موقت کردهاند حرف زدهایم. با یک خانم و یک آقا.
آقایی که ازدواج موقت کرده
اسمش رضا است. 25 سال دارد و 4-3 ماهی است که از شروع سربازیاش میگذرد. او درست همزمان با شروع خدمت، ازدواجموقت کرده. الان هم که ظاهرا راضی است و دارد زندگیاش را میکند. احسان از دنیای جدیدش میگوید.
چی شد که به فکر ازدواجموقت افتادی؟
خیلی اتفاقی بود. من ایشان را از طریق چت پیدا کردم. بعد که باهم حرف زدیم، معلوم شد مطلقه است. خلاصه کمکم نسبت به هم احساس عاطفی پیدا کردیم. بعد گفتیم یک قراری باهم بگذاریم که ادامه رابطهمان از لحاظ شرعی هم مشکل نداشته باشد.
- پیشنهاد این کار را تو دادی؟
بله.
- و جواب اولیه چی بود؟
یککم فکر کرد و پاسخ مثبت داد.
- به همین راحتی؟
آره. تازه اولش میگفت هیچی نمیخواهم ولی من بالاخره راضیاش کردم که یک سکه به عنوان مهریه بگیرد. البته ایشان اصرار زیادی داشت که ازدواج، دائمی باشد ولی خب، ما برای زندگی دائمی مشکل داشتیم. بالاخره تفاوت سنی وجود داشت، خانوادهها به هم نمیخوردند و...
- تفاوت سنی؟
بله. ایشان 3 سال از من بزرگتر است.
- مدت ازدواج موقتتان چقدر است؟
یک سال.
- من هنوز نمیتوانم قبول کنم که آن خانم هیچ مخالفتی با این کار نداشته. حتی خانوادهاش هم مخالفت نکردند؟
ایشان مطلقه است. کلا خانمهای مطلقه راحتتر با موضوع کنار میآیند. ضمن اینکه ایشان مستقل زندگی میکند؛ برای خودش خانه دارد و وابستگی مالی هم به کسی ندارد.
- بحث مخالفت خانوادهها چه شد؟
خانوادههایمان خبر ندارند.
- این مشکلی پیش نمیآورد؟
نه، چه مشکلی؟ مهم نیست که بدانند، ندانند راحتترند. من که نمیخواهم همیشه با این خانم زندگی کنم. حتی بیرون هم که میرویم مثل دو تا دوست هستیم. البته به نظرم حتی اگر خانوادهها میدانستند هم، مخالفتی نداشتند.
- اما این کار بالاخره یک کمی عجیب است.
100درصد! حتی اگر برای خانواده عجیب نباشد، برای فک و فامیل غیرقابل هضم است. برای همین اگر آنها بدانند، حسابی اذیت میشوید.
- چرا ازدواج موقت اصلا؟
خب، ببین! وقتی تو با کسی دوست هستی، بالاخره از لحاظ عاطفی بهاش وابسته میشوی و مجبوری حداقل هفتهای یکی دو بار باهاش بیرون بروی. من میخواستم از این جهت مشکلی برایمان پیش نیاید. ضمن اینکه نمیخواستم به خاطر برخی نیازها زود ازدواج کنم. میخواستم اول از لحاظ مالی تامین باشم، بعد به ازدواج دائم فکر کنم.
- خب، به نظرت اینجوری سن ازدواج پسرها بالا نمیرود؟
این هم یکجور ازدواج است دیگر، فقط دائم نیست. ولی میتواند جلوی خیلی چیزها را بگیرد. آدم که نمیتواند بدون شناخت کسی برود بگیردش. بالاخره باید سطح تفکر، قید و بندها و نحوه آداب و معاشرت یک آدم را بشناسی. اگر اینها را ندانی، ازدواج دائم یک ریسک است.
- ولی مگر در این مدت یک سال، شما به هم وابسته نمیشوید؟
چرا. همین حالایش هم وابستگی هست. ممکن است به ازدواج دائم هم منجر شود. من خیلیها را دیدهام که این کار را کردهاند. بالاخره در این یک سال فرصت داری طرفت را بهتر بشناسی.
- الان راضی هستی؟
آره. حداقل از لحاظ فکری که راحتترم. قبلش خیلی اذیت میشدم.
- راستی، دوستانت چیزی بهات نمیگویند؟
بعضیهایشان تکه میاندازند. بعضیها هم میآیند میگویند آقا ما هم میخواهیم. به من چه آخر، بابایشان باید برایشان آستین بالا بزند!
خانمی که ازدواج موقت کرده
اول مِن مِن میکند و بعد رضایت میدهد که صحبت کند؛ به شرط اینکه اسمش را ننویسیم و هیچ کدی ندهیم که کسی بتواند او را بشناسد. 44ساله است و در یک شرکت بازرگانی کار میکند. مدتهاست که از شوهرش جدا شده و در این سالها 2بار تجربه ازدواج موقت داشته که زمان ازدواجش با نفر دوم هنوز تمام نشده.
- چطور شد قبول کردی ازدواج موقت بکنی؟
چند سال قبل بود. مدت زیادی از طلاقم میگذشت و تنهایی اذیتم میکرد. یکی از آشناها کسی را برای این کار پیشنهاد داد که اول به شدت رد کردم. بعد که با اصرار دوستم ایشان را دیدم، نظرم عوض شد. طرف خیلی مقید به محرمات و این حرفها بود و از همان اول حرفش این بود که اگر بخواهیم ارتباطی داشته باشیم باید حلال باشد. خیلی اهل احکام و دین بود و من هم گفتم چه بهتر. اینطوری راحتتر بود.
- راحتتر از چه نظر؟
اگر بخواهی با کسی باشی، اگر بخواهی بیرون بروی و رابطهای داشته باشی، این تنها راه است. من به عنوان یک زن میخواستم خلاف شرع نکنم و کسی هم نتواند چیزی بگوید. اینطور، هم هر دو طرف راضیاند و هم رابطهشان ثبت میشود؛ هرچند که یک جور ازدواج نیم بند است. طرف مقابل به عنوان شوهر به درد نمیخورد ولی خب در بعضی زمینهها چرا؛ از نظر مالی ممکن است کمک خرج باشد، از نظر عاطفی و اینکه به عنوان زن بخواهی به سفر بروی و کسی را داشته باشی که حرفت را بزنی.
- این ازدواج موقت چقدر طول کشید؟
مدتی بود که هی به دعوا و مرافعه ختم میشد اما دوباره برمیگشتیم. آخرین قرار 4ساله بود که البته تمام نشد.
- چرا؟
کلا آدم یکدندهای بود. جدا از اینکه از نظر مالی وضع مناسبی داشت و انصافا خیلی هم کمک میکرد، دوست داشت این رابطه را علنی کند و مثلا به خانه من هم رفت و آمد داشته باشد. اما من نمیخواستم بیاید. من دختر دارم و نمیخواستم دخترم این چیزها را بداند. دختر بالاخره بزرگ میشود و خوب نیست که از اول با این مسائل بار بیاید.
- یعنی دخترت نمیدانست که ازدواج موقت کردهای؟
نه، نمیخواستم بداند. الان هم نمیداند.
- همسر فعلیات چطور؟
این هم میگوید مجردم و کسی از خانوادهام خبر ندارد. بعضی وقتها فکر میکنم زن دارد و به من نمیگوید.
- اگر خودت همسر دائمی کسی بودی و میفهمیدی شوهرت ازدواج موقت کرده چه احساسی داشتی؟
خیلی به من بر میخورد. اما اگر زن بتواند از همه نظر شوهرش را تأمین کند و زندگی خوشی داشته باشند، مرد زن دیگری نمیگیرد. اگر مرد زندار دنبال ازدواج موقت باشد، یعنی ازدواج او مشکل دارد.
- اگر الان کسی به تو پیشنهاد ازدواج دائم بکند، قبول میکنی؟
اگر شرایط مناسب باشد و مناسب همدیگر باشیم حتما قبول میکنم.
- همین فردی که حالا شوهر موقت توست؟
قبول میکنم. شوهرم است. دوستش دارم اما سنش از من کمتر است. میگوید میخواهم زن بگیرم و زنم باید کوچکتر از خودم باشد. گفتم با من ازدواج کن. ما که مشکلی نداریم و دردسرهای ازدواج با دختر کم سن و سال را هم ندارم اما قبول نکرد.
- چرا؟
چون این رابطه، یک رابطه شاد است و دغدغههای زندگی مشترک را ندارد. مسئله آینده و خرید خانه و بچهدار شدن و اینها را ندارد. حرفش را میفهمم و بهاش حق میدهم.
- شرایط تو برای ازدواج موقت چی بود؟
فرق میکند. اولی که اعتقادات مذهبی شدیدی داشت، حتی میگفت اگر بمیرم یک هشتم از ارثم به تو میرسد. 5 سکه مهرم کرده بود و کمک مالی خیلی خوبی به من میکرد.با این یکی، اول 6 ماهه صیغه شدیم و بعد 3 سال تمدیدش کردیم. این را هم یکی از آشناها معرفی کرده بود.
- به نظر خودت اینکه ازدواج موقت ترویج شود خوب است؟
در کل خوب است. خصوصا برای زنهایی که جدا شدهاند و امکان ازدواج دائم ندارند. برای مردهایی که زن دارند و پسرهایی که مشکل ازدواج دارند هم یک راهحل موقتی است ولی باز هم خوب است.
- برای دخترها چی؟ تو به دختر خودت اجازه میدهی ازدواج موقت کند؟
نه، اجازه نمیدهم. برای دخترها مناسب نیست. پسرها کلا به چشم خوبی به قضیه نگاه نمیکنند. دختری که ازدواج موقت کند همه چیزش را از دست میدهد. پسرها طوری نمیشوند اما هزار جور مشکل برای دخترها پیش میآید.
- از اینکه دخترها رفاقت کنند و دوست پسر بگیرند بهتر نیست؟
رفاقت دختر و پسرهمیشه هم به معنی رابطه جنسی نیست. بعدا هم اگر دختر بخواهد ازدواج کند، توضیحش راحتتر است. اما دخترها برای اینکار مشکل دارند.
- از اینکه ازدواج موقت کردهای پشیمان نیستی؟
نه. به نظرم چیزهایی که برایم داشته به مشکلاتش میارزد. کار حرام هم نمیکنم.
میخواهید دروغ بگویم و جانماز آب بکشم؟
مواد قانونی مربوط به ازدواج موقت در قانون مدنی ما بسیار کمیاب است؛ به حدی که قانون مدنی تنها 3 ماده را به طور خاص به ازدواج موقت اختصاص داده است.
طبق ماده1057 قانون مدنی، ازدواج، زمانی موقت است که برای مدت معینی انجام شده باشد. اهمیت زمان در ازدواج موقت، به حدی است که قانون مدنی در ماده بعد هم میگوید: «مدت ازدواج موقت باید معین باشد؛ به این معنا که ازدواج موقت باید انتها داشته باشد و نمیشود فردی را برای همیشه به ازدواج موقت کسی درآورد.»
اما مهمترین رکن ازدواج موقت، مهریه است. در ازدواج موقت - بر خلاف ازدواج دائم - تعییننکردن مهر در هنگام عقد، باعث بطلان ازدواج است و مرگ زن در مدتی که در عقد موقت مردی است، باعث از بین رفتن مهریه او نمیشود و ورثه او میتوانند مهریهاش را بگیرند.
طبق ماده1113 قانون مدنی، در ازدواج موقت، زن حق هیچگونه نفقهای را از جانب شوهر ندارد، مگر اینکه زن هنگام عقد این مطلب را شرط کرده باشد. طبق فتوای علما، زنی که صیغه شده اگر آبستن شود، باز هم حق گرفتن خرجی از شوهر ندارد و شوهر تنها موظف به تامین هزینههای فرزند اوست. و همچنین زنی که صیغه شده، اگر هنگام عقد نداند حق همخوابی و خرجی ندارد، باز هم عقد او صحیح است و به خاطر این ناآگاهی حقی به شوهر پیدا نمیکند.
در ازدواج موقت زن و شوهر از هم ارث نمیبرند مگر اینکه در هنگام عقد برای ارثبردن طرفین شرط گذاشته شده باشد.
ازدواج موقت به وسیله تمامشدن مدت ازدواج یا بذل مدت ازدواج از جانب مرد، به پایان میرسد. برخلاف تصور عموم، جدا شدن از همسر موقت تنها به دست مرد است و زن نمیتواند هر وقت خواست ازدواج موقت را به پایان برساند.
اما در مورد فرزند حاصل از این ازدواج: تمام حقوق پدر و فرزندی بر فرزند حاصل از ازدواج موقت جاری است. این فرزند، هم حق نفقه دارد و هم از پدر خود ارث میبرد.
شما پیشنهاد بهتری دارید؟
چه کسانی با ازدواج موقت مخالفند؛ دخترانی که فکر میکنند رواج ازدواج موقت باعث خواهد شد سنت حسنه ازدواج (دائم) منسوخ شود؛ زنانی که گمان میکنند در ازدواج موقت حقوق زنانه رعایت نمیشود و همه چیز به کام مردان است؛ کسانی که نگران تقوای اجتماعی هستند و گمان میکنند با شیوع ازدواج موقت، کانون خانواده از هم میپاشد و پایههای عفاف میلرزد؟ دیگر چه کسی مخالف است؛ کسانی که میگویند ازدواج موقت رسم مدرنی نیست و کار بیکلاسی محسوب میشود؟
اما به نظرم استدلالاتی که در این زمینه بیان میشود، آنقدر سست است که اصلا نباید توجهی به آنها کرد. دخترانی که نگرانند تا ازدواج موقت آنها را بیشوهر کند، واقعا چه فکری میکنند؟ گمان میکنند مردی که نیاز واقعی به ازدواج دارد، با ازدواج موقت میتواند نیازهای خود را برطرف کند؟
فکر میکنند «موقت» میتواند جای «دائم» را بگیرد؟ تازه فرضا هم چنین باشد. این چه توجیهی است که مردان و زنان را از ازدواج موقت محروم کنید تا آنها مجبور شوند به ازدواج دائم تن بدهند؟ آیا ازدواجی که به این ترتیب سر بگیرد بر اساس نیازهای کاذبی نیست که وقتی برطرف شود همه چیز سرد خواهد شد؟ آیا به خاطر همین ازدواجها نیست که حالا آمار طلاق این همه بالاست؟
مدافعان حقوق زنانه چه میگویند؟ میخواهید بگویید اگر ازدواج موقت نباشد، حقوق زنان داده شده و اگر باشد این حقوق خورده شده است؟ میخواهید بگویید زنان به خاطر ازدواج موقت مورد ظلم واقع میشوند؟ اما چه کسی آنها را وادار به این کار میکند؟ خب نکنند، اختیار زندگیشان را دارند! مگر کسی مجبورشان کرده؟ آنها هم مثل مردها هستند. اگر دلشان بخواهد میتوانند انتخاب کنند و اگر نخواهند نه.
آنها که از اخلاق عمومی دم میزنند، چطور؟ آیا واقعا فکر میکنند جامعه امروز از لحاظ اجتماعی، خیلی استانداردهای بالایی دارد و همه چیز خیلی پاک و معرکه است؟ آیا از آنچه در زیر پوست جامعه میگذرد خبر ندارند؟ یا شاید هم فکر میکنند اگر ازدواج موقت باب شود، اوضاع خیلی بدتر از این میشود؟
شما را به خدا بس کنید. ازدواج موقت، باز کردن یک منفذ است تا این فشارهایی که دارد همه چیز را از درون نابود میکند، کمی تخلیه شود. البته من هم موافقم که برای این کارها، به جای تبلیغات کردن و هو کشیدن، بهتر است گامهای فرهنگی و عملی برداشت اما حرف آنهایی را که میگویند از کنار همه چیز باید بگذریم و بحران و فاجعه را نباید به روی خودمان بیاوریم، درک نمیکنم. بله، میتوانیم.
شاید حالا که آتش هنوز به خانه ما نیفتاده بتوانیم چشم بر آن ببندیم اما کافی است یک جرقه به انبارتان بیفتد. دیر یا زود هم میافتد. این چیزها واقعیات اجتماعی است. شوخی هم برنمیدارد. ما درباره ارتباط 2جنس مخالف، سالهاست که سکوت کردهایم و همه چیز را انکار کردهایم. سعی کردهایم جوانها را با توصیه و اندرزهای اخلاقی کنترل کنیم.
سعی کردهایم همه چیز را خوب و آرام و طبیعی جلوه بدهیم؛ «نبوده است... نیست و نمیتواند باشد!». این مشکلات را با کارهای فرهنگی هم نمیتوان حل کرد؛ با تاکید بر ازدواج دائم هم نمیشود (آدمی که شرایط ازدواج ندارد را که به زور نمیتوان زن یا شوهر داد).
برای حل این مسائل باید کمی واقعگراتر بود و حقایق را کمی بیشتر پذیرفت. بحثی که درباره ازدواج موقت در گرفته، کمترین فایدهاش این است که بپذیریم مشکلی وجود دارد. خانمها، آقایان! اصلا به چنین معضلی باور دارید؟ یا شاید پیشنهاد بهتری دارید؟
بقیه چه میگویند؟
عشرت شایق ؛ عضو فراکسیون زنان مجلس
ازدواج موقت، حداقل پاسخگوی بخشی از نیازهاست. برای حل مشکلات جوانان، مسئولان باید سعی و تلاش خود را معطوف به فراهم ساختن زمینه ازدواج دائم و تشکیل خانواده برای جوانان کنند. پرداختن به موضوع ازدواج موقت نمیتواند باعث شانه خالی کردن مسئولان از وظایف خود در قبال جوانان باشد.
عباسعلی اختری؛ نماینده مردم تهران
بسیاری از مشکلات اخلاقی موجود در جامعه، به تجرد جوانان برمیگردد که اگر مسئولان و مجریان بتوانند طرح ازدواج موقت را جا بیندازند، برای حل این مشکلات مؤثر خواهد بود.
دکتر مینو محرز؛ رئیس مرکز تحقیقات ایدز ایران
از آنجایی که در ازدواج موقت، فرد محدود به یک شریک جنسی نشده و میتواند از این طریق، چند شریک جنسی داشته باشد، احتمال شیوع بیماریهای مقاربتی افزایش مییابد. در شرایط فعلی و با دانش ناکافی مردم جامعه در خصوص بیماریهای مقاربتی، ترویج ازدواج موقت کار غلطی به نظر میرسد.
دکتر شاعری؛ رئیس انجمن ایدز ایران
ازدواج موقت در صورتی که با در نظر گرفتن تمام جوانب انجام شود، میتواند در کنترل روابط جنسی مؤثر باشد اما سیاستگذاران این امر باید در ابتدا ازدواج موقت را تعریف کرده و به آموزش مردم بپردازند.
سید حسین موسوی تبریزی؛ دبیر کل مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم
اگر بخشی از مشکلات جوانان با ازدواج موقت حل شود، مشکل شرعی ندارد اما باید عواقب آن مورد توجه بوده و برای رفع آن برنامهریزی شود. به نظر نمیرسد مطرح کردن ازدواج موقت از سوی مقامات رسمی کشور، چندان مفید باشد و باید در این خصوص به صورت کاملا علمی و کارشناسی اقدام کنیم.
فاطمه آجرلو؛ مخبر فراکسیون زنان مجلس
مجردان به هیچ وجه به بحث ازدواج موقت نپرداخته و اکثر مردان متاهل به سراغ این مسائل میروند. این امر، واقعیتی بدون تعارف است. بسیاری از زنان ما در ازدواجهای موقت، آسیب جدی میبینند.
فخرالسادات محتشمیپور؛ مدیر کل سابق دفتر امور زنان وزارت کشور
طرح مسئله ازدواج موقت در کشور، بیشترین لطمه را به دختران جوان زده و آنان را با مشکل مواجه میکند. این کار، باعث از هم گسیختگی خانوادهها میشود.
غلامحسین الهام؛ سخنگوی دولت
سخنان اخیر وزیر کشور درباره ازدواج موقت، از جایگاه یک روحانی بوده است و نظر دولت نیست. این امر مربوط به دولت به عنوان قوه مجریه کشور نیست.
راه حل: فقط ازدواج دائم
تنور داغ داغ است. وقتی میرسیم شورای فرهنگی - اجتماعی زنان که بخش فکری شورای عالی انقلاب فرهنگی در حوزه زنان است - درباره همین موضوع «ازدواج موقت» جلسه دارند.
خانم زهرا آیتاللهی یکی از اعضای شورا که استاد دانشگاه تهران است و تجربه سالها کار در فضاهای دانشجویی را دارد - از جلسه بیرون میآید و به سؤالهایمان درباره این جریان جواب میدهد.
آیتاللهی غیر از کار اجرایی در این سالها، تحقیقات گستردهای در حوزه مسائل زنان کرده و کتابهای زیادی هم در این حوزه منتشر کرده. به نظر میآید نقطه نظراتش درباره این نوع مسائل، حاصل تجربه اجرایی و تحقیقی توأمان در حوزه زنان و مبانی فقهی مربوط به آن است.
- در شرایط فعلی جامعه، موافقید که بحث ازدواج موقت بهطور گسترده مطرح شود یا نه؟
ازدواج موقت مشروع است و هیچ تردیدی در این نیست ولی باید محدود شود به مواردی که فرد نیاز به همسر دارد ولی واقعا امکان ازدواج ندارد.
خب، برای همین است که این بحث را طرح کردهاند. الان جوانها بنا به هزار و یک دلیل، امکان ازدواج ندارند.
کی گفته امکان ازدواج ندارند؟ ما اگر موانع موجود را بررسی کنیم میبینیم اینطور نیست که امکان وجود نداشته باشد. مسئولینی که سهلانگاری میکنند در این زمینه مقصرند. قانون تسهیل ازدواج جوانان، سال 84 تصویب شده. در متن آن هم آمده که ظرف 3 ماه باید آییننامه اجرایی آن تهیه شود و به تصویب برسد.
گزارش مراحل اجرای آن هم باید هر 6ماه یکبار تهیه شود و به کمیسیون مجلس داده شود. ماده 12 آن هم میگوید که وزرای اقتصاد و مسکن و کشور، مسئول حسن اجرای این قانونند. ولی این قانون به اجرا نزدیک نشده.
گزارشی هم از اجرای آن به کمیسیون داده نشده. خب، شما مسئول محترمی که نتوانستهاید برای تسهیل ازدواج جوانان کاری انجام دهید، چطور میتوانید بحث ازدواج موقت را راه بیندازید؟ چطور میگویید جوانان امکان ازدواج دائم ندارند، پس بروند سراغ نوع موقت.
- حالا آن قانون عمل نشده یا هر دلیل دیگری، بالاخره امکان ازدواج فراهم نیست، چرا نباید رفت سراغ ازدواج موقت؟
واقعا هنوز خیلی کارها برای ازدواج دائم میشود کرد که انجام نشده و تا آنها انجام نشود، نمیشود رفت سراغ راه ازدواج موقت. در ازدواج، نگاه دین به تک همسری و دوام ازدواج است. دین ازدواج موقت را واقعا فقط در موارد خاص میپذیرد. ما برای ازدواج ساده باید فرهنگسازی کنیم.
- تبعات منفیاش از فساد بیشتر است؟ اینکه بدتر است که بدون هیچ حد و مرزی با هم ارتباط دارند؟
ببینید، جامعه انسانی حتی اگر دینی نباشد، طبیعی است که سعی کند فضا را ببرد به سمت هماهنگی نیازهای جنسی و عاطفی. این نوع ازدواج چون موقت است، خیلی با عواطف سازگاری ندارد. بسیاری از پسرهایی که احساس کنند در جامعه راهی وجود دارد که عرفا هم پسندیده شده بدون اینکه هیچ مسئولیتی ایجاد کند، سراغ ازدواج دائم نمیروند. حالا مثلا فرهنگسازی هم کردیم، 10 سال دیگر با این همه بچه بیپدر چه کنیم؟
با این همه خانمی که دیگر امکان ازدواج دائم ندارند و نیاز به همسر دارند، چه کنیم؟ این قضیه طبیعی است که مرد ترجیح میدهد با زنی ازدواج دائم کند که اولین تجربه زندگی مشترکش باشد. با فرهنگسازی در زمینه ازدواج موقت، ممکن است فساد بیشتر شود.
این یک حقیقتی است که کسی که تجربه جنسی نداشته، طبیعتا خود نگهدارتر از کسی است که قبلا این تجربه را کرده. ازدواجموقت درمان این فساد رایج نیست. نمیخواهیم که سر فساد، کلاه شرعی بگذاریم! تازه ما الان هنوز توی قانون برای این موضوع مشکل داریم.
- مگر ازدواج موقت قانونی نیست؟
الان ثبت ازدواج موقت الزامی نیست. مشکل بزرگ این ثبتنشدن، این است که خانمهایی که باردار میشوند، نمیتوانند ثابت کنند بچه از شوهر موقت است. الان نماینده قوه قضائیه آمده به شورا و میگوید تعداد زیادی پرونده در دادگاهها هست که تا خانم باردار شده، مرد خودش را قایم کرده یا اینکه بچه را منکر میشود.
این وسط حقوق بچه چه میشود؟ اصلا مردهایی که میروند سراغ این نوع ازدواج، میدانند که اگر بچهای به وجود بیاید، مسئولیت مالی و حضانتش با آنهاست؟ زنها تبعات حقوقی آن را میدانند؟ چند درصد خانمها میدانند که در عقد موقت، مرد هیچگونه مسئولیت اقتصادی برای خرج و مخارج آنها ندارد و نفقهشان هم برعهده مرد نیست.
به روایات که نگاه میکنیم، میبینیم که خیلی محدودیتها برای ازدواج موقت قائل شده اند. روایات زیادی هست که میگوید با دختر باکره کراهت دارد ازدواج موقت کنید، اصلا پسندیده نیست. ائمه ما دوری دادهاند از این موضوع. فتوای مراجع شیعه این است که دختر باکره برای ازدواج موقت نیاز به اذن پدر دارد.
اتفاقا این بحث داغی شده. چون اگر اجازه پدر را نخواهد دیگر خیلی دست جوانها باز میشود. موضوع روز مجلههای زرد شده همین. میگویند یکی از مراجع اجازه داده.
همه علمای شیعه درباره ازدواج دائم یا موقت دختری که تاکنون ازدواج نکرده میگویند یا واجب است اذن پدر یا بنا بر احتیاط واجب، لازم است. در احتیاط واجب هم نمی شود از مرجع تقلید خودتان به هر مرجعی که دلتان خواست برگردید. بلکه باید به اعلم برگردید؛ به آن مرجعی که بعد از مرجع خودتان از بقیه تایید شدهتر است. ببینید چند نفر میگویند این مرجعی که گفته اذن پدر لازم نیست، اعلم نسبت به بقیه است.
در واقع هیچ کدام از افرادی که قریب به اتفاق فقها آنها را به عنوان مرجع اعلم میشناسند، اجازه ازدواج موقت بدون اذن پدر دختر را نمیدهند. آنهایی که این بحثها را طرح میکنند، خودشان چه حالی میشوند اگر دخترشان بیاید بهشان بگوید بدون اجازه آنها با پسری چند ماه است که عقد موقت کرده و باردار شده؟ چه بلایی سر این پسره میآورند؟ به این پسرهای جوان که پی این موضوع افتادهاند بگویید خود شما اگر بروید خواستگاری و طرف بگوید من قبلا 8بار صیغه شدهام، شما باهاش ازدواج میکنید؟
- خب، شاید این یک عرف غلط است و قبحش از بین برود، همه چی حل میشود.
انسانها از نظر روابط انسانی یک خصوصیاتی دارند که شما نمیتوانید اینها را از بین ببرید. غیرت یک چیزی است که وجود دارد. بالاخره دختری که تا حالا به کسی دل نبسته، وقتی مردی وارد زندگیاش میشود، فکر و ذکرش همان مرد است، ولی دختری که عادت کرده دل ببندد و بعد این دلبستگی را قطع کند، معلوم است دیگر آن پیوند عاطفی را برقرار نمیکند. چه تضمینی وجود دارد که دلبستگیاش را به این مرد هم قطع نکند؟ در مورد مرد هم همین طور است.
- اتفاقا موافقین ازدواج موقت میگویند این به تحکیم خانواده کمک میکند. یک دلیلی که میآورند این است که این رابطه باعث میشود که طرفین همدیگر را بشناسند، اگر برای هم مناسب بودند بعد دائمیاش کنند.
این یک توجیه غیر منطقی است. سر خودمان را که نمیتوانیم شیره بمالیم. مردم میفهمند منظور از این صیغهها چیست. کسی که واقعا قصد داشته باشد با یکی ازدواج دائم بکند، برای شناخت بیشتر میتواند با هماهنگی خانوادهها، اجازه پدر دختر و تعیین حد و مرز، برای مدتی عقد شرعی کند ولی حد و مرزش باید حفظ شود. حالا اگر به نظرشان آمد مناسبند، بعد اقدام به ازدواج دائم کنند. این با این بحث ازدواج موقتی که دارند طرح میکنند، خیلی فرق دارد.
- پیشنهاد عملی بدهید. واقعا راه حل چیست؟
خیلی کارها میشود کرد ولی چرا من پیشنهاد بدهم. قانون تسهیل ازدواج جوانان را که داریم. از مسئولان بخواهید که همان را عملی کنند.
قانون تسهیل ازدواج جوانان
در طول مصاحبه با خانم آیتاللهی، او به قانون تسهیل ازدواج جوانان اشاره کرد. قانونی که به ادعای او خیلی هم عملی نشده است. در اینجا چند بند از مهمترین مواد این قانون را آوردهایم.
ماده1- به منظور توانمندسازی جوانان برای تشکیل خانواده، دولت مکلف است «صندوق اندوخته ازدواج جوانان» را ایجاد نماید.
ماده2- دولت مکلف است علاوه بر استفاده از منابع بودجه سنواتی پیشبینی شده، از محل «صندوق اندوخته ازدواج جوانان»، به مزدوجین نیازمند به اجاره مسکن، حسب تشخیص کمیته سامان ازدواج، با توجه به امکانات صندوق، وام ودیعه مسکن پرداخت کند.
ماده 6- دولت موظف است به منظور سامان فعالیتهای ازدواج در استانها و نظارت بر روند اجرایی این قانون در کلیه فرمانداریها، کمیته سامان ازدواج متشکل از فرماندار، امام جمعه شهر و رئیس شورای شهر تشکیل دهد.
ماده 7- به منظور رفع موانعی که باعث تاخیر ازدواج میگردد و تشویق و ترغیب جوانان به ازدواج و تشکیل خانواده، وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح مکلف است پس از موافقت فرمانده کل نیروهای مسلح، اقدامات ذیل را انجام دهد:
الف- تعیین محل خدمت سربازان متاهل در نزدیکترین پادگان و مرکز نظامی محل سکونت.
ب- پرداخت مستمری به میزان حداقل دو برابر سربازان مجرد به سربازان متاهل که میزان افزایش مستری متاهلین، از محل صندوق اندوخته ازدواج جوانان تامین میگردد.
ماده 9- دولت مکلف است متاهلین واجد شرایط را در اولویت دسترسی به فرصتهای شغلی، وام اشتغال و وام مسکن قرار دهد.
ماده 10- وزارتخانههای علوم، تحقیقات و فنّاوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و سایر مؤسسات دارای مراکز آموزشی، موظفند در چهارچوب بودچه سنواتی، نسبت به ساخت و واگذاری خوابگاهها برای متاهلین اقدامات لازم را مبذول دارند و همچنین نسبت به پرداخت کمکهزینه تحصیلی به دانشجویان متاهل به میزان دو برابر دانشجویان مجرد – که افزایش آن از محل صندوق اندوخته ازدواج جوانان تامین میشود - اقدام نمایند.
قانون فوق مشتمل بر 13 ماده و 4 تبصره، در جلسه علنی روز یکشنبه مورخ 27 آذر ماه 1384 مجلس شورای اسلامی، تصویب و در تاریخ 7/10/1384 به تایید شورای نگهبان رسید.
نظر علما چیست؟
بسیاری از علما میگویند اجازه پدر واجب است. البته نظرات دیگری هم وجود دارد ولی ما اینجا فقط نظر کسانی را که موافق وجود اذن پدرند، آوردهایم.
«اذن پدر در ازدواج دختر باکره به احتیاط واجب شرط است.» این جملهای است که علمایی چون آیتالله خامنهای، آیتالله خویی،آیتالله گلپایگانی، آیتالله اراکی، آیتالله فاضل لنکرانی، آیتالله مکارم شیرازی، آیتالله بهجت، آیتالله وحید و آیتالله صافی در رسالهشان در رابطه با لزوم داشتن اجازه پدر در ازدواج موقت آوردهاند. چند نفر دیگر از علما هم نظرات مشابهی دارند:
آیتالله خمینی: دختری که حد بلوغ رسیده و رشیده است ـ یعنی مصلحت خود را تشخیص میدهد ـ اگر بخواهد شوهر کند، چنانچه باکره باشد باید از پدر یا جد پدری خود اجازه بگیرد.
آیتالله سیستانی: اگر متصدی امور زندگی خود نباشد باید. اگر متصدی امور زندگی خود باشد بنا بر احتیاط واجب
آیتالله تبریزی: باید اجازه بگیرد
آیتالله صانعی: در عقد دائم بنا بر احتیاط باید از پدر یا جد پدری خود اجازه بگیرد؛ اگرچه عدم لزوم اجازه خالی از قوت نیست اما در عقد موقت اجازه پدر یا جد پدری بنا بر اقوی لازم است.
گزینه گمشده
ازدواج موقت، کارت هوشمند سوخت نیست. شاید این جمله بدیهی را باید به خودمان یادآوری کنیم تا ـ سادهانگارانه ـ خیال نکنیم روابط پیچیده انسانی، با یک تصمیم و تبلیغاتی گسترده، الگو میپذیرند.
پیچیدن نسخه جمعی و همگانی برای انبوه بیمارانی که هر کدام شرایط پیچیده خودشان را دارند، خیلی راه آسانی است ولی آیا اشتباه نیست؟ پس کی میخواهیم نگاهی به مشخصات بیمار موردنظر بیندازیم؟
شما در این یکی دو ساله، گذارتان به صفحه حوادث افتاده؟ گاهی به نظرتان نیامده بعضی حوادث مشابه، تکرار میشوند؟ مثلا یکی شبیه اینکه خواستگار قبلی، به چهره خواستگار بعدی اسیدپاشیده یا زده به ماشین عروس و داماد و هر دو و خودش را فرستاده به ماه عسل ابدی! چیزی درباره مزاحمتهای پی در پی و انتقامجوییهایی از این دست به گوشتان نخورده؟ جنایات بیسروصدای ناموسی و آزارهای عجیب خانوادگی که گاهی به روزنامهها راه پیدا نمیکنند ولی ـ پنهانی و آرام ـ خانوادهای را نابود میکنند، در اطراف شما اتفاق نیفتاده؟
میشود لطفا با پیشزمینهای که از صفحه حوادث دارید، گزینه برتر را برای سؤال زیر پیدا کنید؟
آقای «الف» چند ماه پیش، با خانم «ب» عقد ازدواج موقت بسته ولی الان خانم «ب» یک خواستگار خوب با شرایط مناسب دارد و در آستانه ازدواج دائم است. چه اتفاقی میافتد؟
1 ـ آقای «الف»، به راحتی شماره موبایل خانم «ب» را از حافظه موبایلش پاک میکند و آدرس او را از ذهنش خط میزند.
2 ـ خانم «ب» به راحتی آب خوردن، به خانواده خواستگار مناسب میگوید که من قبلا صیغه آقای «الف» بودم و مادرشوهر مربوطه میگوید: « اشکالی ندارد عزیزم، چه فرقی میکند دختر قبلا روابط داشته یا نداشته. جایت روی تخم چشم ماست و غلط بکند هر که شماتت کند».
3 ـ خانم «ب» به راحتی و در دم، همه خاطراتی که با آقای «الف» دارد را فراموش میکند و در صورت بروز هر گونه مشکل در زندگی خانوادگی جدیدش، اصلا به آقای «الف» زنگ نمیزند.
به نظر میآید با زیرساختهـای فـرهـنگی و زمـینه احساسی ـ عاطفی موجود، اصلا کارها به راحتی گفتن و سخنرانی کردن و میانبرنامه تبلیغی ساختن نباشد و همه آنهایی که بنا دارند زمینه جامعه را برای پذیرش ازدواج موقت آماده کنند، زحمت زیادی برای جابهجا کردن سنتها و باورهای هزاران ساله باید بکشند. سؤالی که به ذهن میآید، این است که اگر میشود با هجوم گسترده رسانهای و تبلیغی، بعضی باورها و ساختارها را جابهجا کرد، چرا همین کار را برای رفع موانع ازدواج دائم نمیکنید؟
اگر میشود خانوادهها را به ازدواج موقت فرزندانشان راضی کرد، چرا نمیشود آنها را به ازدواجهای سادهتر و صمیمیتر راضی کرد؟ اگر بناست مکانی برای زوجهای موقت در نظر بگیرید، چرا نمیشود به فکر مکانهای موقتی برای عقد کردههایی بود که تا سپید شدن موهایشان ـ به خاطر مشکل مسکن ـ عقد کرده میمانند؟
معاینه، حالا شاید توقع زیادی است. شما لطفا یک نیم نگاه به مشخصات بیمار مورد نظر بیندازید. شاید بشود برای او کاری غیر از این کرد. لطفا اینقدر راحت روی برگه ننویسید «یک عدد مسکّن ازدواج موقت».